زندگی به وقتِ شهریور

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

NERVE

NERVE پنجشنبه ۱۳۹۶/۰۲/۰۷ • ۱۰:۱۲ ب.ظ روزای اول؛ وای .. حالمو بهم میزدی. دیر میومدی زود میرفتی، کلِ تایم هم هندزفری توی گوشِت بود و همشم داشتی شیمی میخوندی! تا اون روز که به پریا گفتم "وی نید تو تاک" و تو جلوم بودی، رومو کردم سمتت و با یه لحنِ خشک گفتم "با تو نبودم" :)))) میدونم، خیلی حرصی بودم ، ازت زندگی به وقتِ شهریور...
ما را در سایت زندگی به وقتِ شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekmanminevisad بازدید : 113 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 12:54

گاف/ یِ/ جیم

گاف/ یِ/ جیم چهارشنبه ۱۳۹۶/۰۲/۱۳ • ۱۱:۳۲ ق.ظ  ...که یه روز انقدر غرقِ فکرام شم، از ایستگاهم رد شه و من همچنان سر تکیه به شیشه و دست زیرِ چونه، دنبالِ علتِش باشم که چرا ؟ چجوری ؟ اصلا چیشد که این شد ... ؟ +مرگ، زندگی ، همش دستِ خداست، قبول! ولی گاهی آدماش میتونن یه کارایی بکنن که مرگ ُ قبل اینکه خدا زندگی به وقتِ شهریور...
ما را در سایت زندگی به وقتِ شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekmanminevisad بازدید : 166 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 12:54

SWISSARMYMAN

SWISSARMYMAN پنجشنبه ۱۳۹۶/۰۲/۱۴ • ۱۰:۲۲ ب.ظ روزهایی رو میگذرونم که حوصله ندارم، که فقط میخوام بگذرن، که آره خب، ناامید شدم، حس میکنم تهران که هیچی، فردوسی هم قبول نمیشم. روزهایی که از بی حوصلگی فقط هرکی هرچی میگه میگم آره دقیقا ً حق باتوعه ... روزهایی که واقعا قشنگ نیستن، هیچ جا نمیتونم از دستِ افکا زندگی به وقتِ شهریور...
ما را در سایت زندگی به وقتِ شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekmanminevisad بازدید : 126 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 12:54

1400

سه شنبه 9:30 صبح کجایی؟ خیام. اینجا هیچ خبری نیست ستاد خلوته خلوته، نیا، بریم ستادمرکزی. اُکی تا نیم ساعت دیگه پارکم، زود بیا.همان روز، 10:45 صبح دینگ دینگ دینگ، فلسطین. سه تا دخترِ 18 ساله با دستبندایِ سبز و بنفش. رفتیم توو.  شلوغ، همه سرگرمِ یه کاری، یکی داشت تراکت تبلیغاتی مرتب میکرد، یکی داشت یه زندگی به وقتِ شهریور...
ما را در سایت زندگی به وقتِ شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekmanminevisad بازدید : 121 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 12:54

آره خب ...

آره خب ... دوشنبه ۱۳۹۶/۰۳/۰۱ • ۹:۵۴ ب.ظ سرم روی سرش بود، گفت "وای ، تابستون!" -"وای آره!" ... "شیرین، ما بریم دانشگاه خیلی عوض میشیم.." -"آره خب.." "بعدش دیگه با هم نیستیم..." -"آره خب..." سرشو بلند کرد، "پس تابستون مینرکونیم:)" +یه چیزایی هست باید یاد بگیری، اگه یاد نگیری انقدر واست تکرار میشه تا ب زندگی به وقتِ شهریور...
ما را در سایت زندگی به وقتِ شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekmanminevisad بازدید : 114 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 12:54

د ی و و ن ه

د ی و و ن ه پنجشنبه ۱۳۹۶/۰۳/۱۱ • ۱۲:۷ ق.ظ امروز رفت. دیشب بهش گفتم امروز افطارو بمونه، لاقل! اول خبر داد نع، امروز گفت میمونم، دیشب گفتم نع چون میخواستم خودتو تو زحمت نندازی :))سروناز مصّر بود آهنگ بزاره، پلی لیستشو یه بالا پایین کردم رسیدم به "بهت قول میدم". از پریروز که گفته بود امشب میره همش این زندگی به وقتِ شهریور...
ما را در سایت زندگی به وقتِ شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekmanminevisad بازدید : 147 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 12:54

35

35 پنجشنبه ۱۳۹۶/۰۳/۱۱ • ۸:۵ ب.ظ یه سری کتاب و وسیله از بچه ها دستش مونده بود، فرستاده بود، رفتم گرفتم. روی همه ی وسایل نوشته بود واسه کی عه، مثلا رو کتابا استیک زده بود "این واسه حسینی ِ" و .. یه پاکت بود، "اینم برای توعه" باز کردم، و سرتا پا آه شدم_ عکسمون بود. پشتشم نوشته بود "گفتم دلت خیلی واسم ت زندگی به وقتِ شهریور...
ما را در سایت زندگی به وقتِ شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekmanminevisad بازدید : 175 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 12:54

in this shirt

I am lost in a rainbow
Now our rainbow is gone
Overcast by your shadow
As our worlds move on

click

زندگی به وقتِ شهریور...
ما را در سایت زندگی به وقتِ شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekmanminevisad بازدید : 118 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 12:54

موو وینگ عآآآآن

دوهفتس سالن مطالعمو عوض کردم، نبودنِ مهدیه و مهسا واقعاً غیرقابل تحمل شده بود. روزی که مهسا صبحش رفت کلی باهم صحبت کردیم و کلی بهم قول دادیم مثِ یه مرد تا تهش بجنگیم .شبش منم رفتم از اون سالن مطالعه ی کوفتی. حالم بهم میخورد از درودیواراش، بخصوص اون دیواری که با مهدیه روش یادگاری نوشته بودیم، بخصوص ا زندگی به وقتِ شهریور...
ما را در سایت زندگی به وقتِ شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekmanminevisad بازدید : 141 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 12:54

زندگی به وقتِ شهریور

زندگی به وقتِ شهریور چهارشنبه ۱۳۹۶/۰۴/۰۷ • ۱۰:۱۴ ق.ظ باز خواب موندی؟ آره. چرا روزایِ آخر آدم انقدر خسته و خواب آلوده؟ صبحش البته ! ساعت از 6عصر که میگذره تازه چشام باز میشه میفهمم چی دارم میخونم ((: تصمیم گرفتیم (ینی تصمیم گرفت، به من خبرداد :| ) که این یه هفته تا کنکورو بهم اس ندیم، همو هم که نمیبی زندگی به وقتِ شهریور...
ما را در سایت زندگی به وقتِ شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekmanminevisad بازدید : 128 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 12:54

آرشیو مطالب

پيوندهای روزانه

لینک دوستان

خبرنامه